سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اتـــاق زیست

 

                                                                          

            

نهمیا گرو (Nehemia Grew – 1712-1641) پسر یک روحانی انگلیسی بود . هنگامی که در دانشگاه درس می
خواند پدرش در یک جنگ داخلی در زمره بازندگان جنگ درآمد و خانواده گرو مصلحت را در ترک انگلستان دیدند .
نهمیا گرو تحصیلات خود را در دانشگاه لیدن هلند ادامه داد و در سال 1671 از این دانشگاه در رشته پزشکی فارغ
التحصیل شد . وی بیشتر اوقات خود را در آناتومی گیاهی می گذراند . در 1673 نخستین کتاب از دو کتاب بزرگ وی
با نام تاریخ فلسفی گیاهان (
Philosophical History of Plants) انتشار یافت و ده سال بعد دومین اثر او به نام
آناتومی گیاهان (
Anatomy of Plants) به انجمن پادشاهی تقدیم شد . این مجلد با عنوان «آناتومی گیاهان و اندیشه
تاریخ فلسفی گیاهان و چند مقاله دیگر که در انجمن سلطنتی قرائت گردیده» چاپ شد . نخستین بخش آن به آناتومی
گیاهان اختصاص دارد و به دنبال آن برآوردهایی درباره رشد گیاهان و مطالب مربوط به این رشته آمده است و در
آخرین بخش تعداد زیادی تصویر گیاهان که عمدتا نمودار مقاطع اجزای گیاهی بود دیده می شد .
بزرگترین کار او ارائه توصیف تشریحی اجزای گلها بود . گرو مشاهده کرد که در بعضی از گیاهان ، مادگی که جزء
تولید کننده دانه است و پرچم که جزء سازنده گرده است در یک گل با هم دیده می شود . بنابراین برخی از گیاهان مانند
حلزون دو جنسی به شمار می آیند . دوازده سال بعد از انتشار آناتومی گیاهان که شامل توصیف اجزای گلها بود ،
رودلف کامراریوس (
Rudolph Camerarius) پزشک آلمانی به توضیح نظام تولید مثل گیاهان پرداخت . گرو
آناتومی تولید مثل و کامراریوس جنبه های کاربردی آن را روشن کرد . ارزش کارهای تشریحی گرو تا سالها پس از
مرگ او نا شناخته ماند .

 
 آن چه پنج میکروسکوپ کار نامدار و پژوهشگران دیگرانجام دادند میکروسکوپ را به عرصه سودمندی عملی کشاند و
 چون هر کاری را که می شد به کمک این وسیله به انجام رساند اینها عملی کرده بودند دیگر چیز مهمی برای آیندگان
 نماند و تا قرن نوزدهم همه چیز به همان صورتی که بود بر جای ماند .

 

 


 

                                                                          

 

یان سوامردام (Jan Swammerdam-80-1637) درآمستردام زاده شد و فرزند دارو فروشی بود که در خانه خود
موزه ای از نمونه های جانورشناسی داشت . فضای خانه ذوق به طبیعت را در او بیدار نگه داشت . از نوجوانی به
عصبیت ، سخت کوشی و تسلیم ناپذیری شهرت داشت . در نیمه سالهای بیست سالگی به دانشگاه «لیدن» وارد شد و در
رشته پزشکی به درس خواندن پرداخت ، مطالعات وی در پاریس ادامه یافت و در آنجا به سال 1667 به درجه پزشکی
رسید . آن قدر به زیست شناسی علاقه مند بود که بلافاصله به طبابت مشغول نشد بلکه خود را وقف تحقیق و زیست
شناسی کرد .
در 1669 سوامردام نتیجه مطالعه کلاسیک خود در مورد دگردیسی حشرات را منتشر ساخت . از آن پس ویژگی های
دگردیسی مبنای رده بندی حشرات در سه دسته زیر واقع شد :
1-    حشراتی که دگردیسی ندارند و به طور کامل از تخم خارج می شود و تنها از حیث اندازه رشد می یابند مانند کرم کتاب .
2-    حشراتی که دگردیسی ناقص دارند یعنی بدون بال از تخم خارج می شوند و بعدا بال در می آورند . مثلا ملخ و پشه یک روزه .
3-    حشراتی که دگردیسی کامل دارند یعنی به صورت کرم ، نوزاد و حشره در می آیند مانند مگس ، زنبور و پروانه .
سوامردام از رشد پشه ها و سنجاقک ها توصیفهای درخشانی به دست داده است و مراحل رشد قورباغه را روشن کرده
است . در 1658 در جریان مطالعات خود در مورد قورباغه ذرات موجود در خون را احتمالا برای نخستین بار مشاهده
و توصیف کرد .
سوامردام از آن نظر به مشاهدات ارزشمند دست یافت که در تشریح بدن جانوران و تعبیر وضع قطعات بدن آنها مهارت
داشت . وی برای حل مسائل خاص راه حل های نوی یافت ، به عنوان مثال به هنگام مطالعه دستگاه گردش خون برای
متوقف ساختن جریان خون در زمان کالبد شکافی مقداری موم در رگهای جانور تزریق می کرد . با این تدبیر مشاهده
دریچه های ظریف دستگاه لنفی میسر می شد . برای پرهیز از پاره شدن و ضایع شدن نسوج ظریف و شکننده آنها را در
زیر آب تشریح می کرد . هرگاه لایه های چربی مانع دسترسی به ساخت های مورد نظر می شد با تربانتین چربی ها را
آب می کرد . برای تزریق مواد یا باد کردن اجسام در زیر میکروسکوپ از پیپت های ظریف استفاده می کرد . با
کاربرد این تمهیدات توانست تنفس و انقباض ماهیچه های جانوران و نمونه های زنده را مطالعه کند و برغنای دانش
فیزیولوژی بیفزاید .
وضع سلامتی سوامردام در نوجوانی رضایت بخش نبود و ابتلای وی به بیماری مالاریا هم وضع راخرابتر کرده بود .
پیش از آغاز کارهای اصلی نشانه هایی ازعدم ثبات روانی در او دیده می شد که گذشت زمان آنها را بارزتر می ساخت .
به همین دلیل پدر وی که از وضعیت مالی خوبی نیز برخوردار بود حاضر به پرداخت هزینه های پسری که به حد بلوغ
رسیده و قادر به تأمین معاش خود نبود، نمی شد .
سرانجام میان او وپدر توافقی حاصل شد که بر اساس آن با کمک مالی محدود پدر ، وی بتواند به روستا برود تا ضمن
بهبود سلامت خود به کار پزشکی بپردازد . اما وی پس از دور شدن از خانه روزها و شبهای دراز را در کار تحقیق
گذراند . به روایت نوشته هایی که از آن ایام برجای مانده است وی «مانند دیوانگان کار می کرد» و سلامتش به مخاطره
افتاد . یان کالبد شناسی کلاسیک پشه یک روزه را در 1675 به انجام رسانید . در این پژوهش درخشان ساختمانهای
داخلی بسیار ظریف بدن پشه یک روزه با دقت و تفصیل فراوان توضیح داده شده است و سرمشقی است از کاربرد جامع
و دقیق میکروسکوپ به دست پژوهشگر و طراحی زبر دست .
پدر یان پس از مرگ زندگی مرفهی را برای او برجای گذاشت ، اما در این هنگام حادثه دیگری روال کار علمی او را
بر آشفت . خواندن آثار یک مذهبی متحجر به نام آنتوانت بورنیون (
Antoinette Bouregnon) او را به تأملات و
ایثارگری های راهبانه کشاند و ازعالم کامیابی های علمی به دور انداخت . پژوهش درعلوم طبیعی را کاری دنیوی شمرد
و به ذکر و تسبیح بسنده کرد . شش سال آخر زندگی را این گونه با دوری از علم سپری کرد و در 43 سالگی در 1
جهان را بدرود گفت .
هرمان بوئرهاو (Hermamn Boerhaave) بیشتر کارهای او را در 1737 تحت عنوان «انجیل طبیعت – Biblia
Naturae
» منتشر ساخت . این اثر بخش بسیار شایسته ای درباره کالبدشناسی درونی زنبور عسل دارد .
سوامردام با ساختهایی سروکار داشت که بارها از آنچه که مالپیگی به آنها می پرداخت ریزتر و ظریف تر بود و
تصویرهایی که او ارائه می کرد بسیار بالاتر از آن مالپیگی بود . انجیل طبیعت بهترین مجموعه مشاهدات
میکروسکوپی است که به وسیله یک فرد صورت گرفته است .

 

 


 

                                                                    

 

رابرت هوک (Robert Hooke - 1703- 1635) آن قدر در محضر انجمن شاهی به نمایش کاربردهای جدید و متنوع میکروسکوپ پرداخت که
باعث شد این وسیله به عنوان ابزار تحقیق مورد پذیرش همه زیست شناسان گردد . هوک در نوشته های خود مدام بر کاربرد وسیعتر و مهمتر
میکروسکوپ پای می فشرد .
مهمترین اثر هوک به نام «ذره نگاری – Micrographia» در 1665 منتشر شد . در این هنگام وی 29 ساله بود . این اثر در درجه نخست خلاصه
ای از سلسله مشاهداتی بود که در آن هوک به تشریح و توضیح بسیاری از نمایشها و اختراع های خود در ارتباط با تکامل میکروسکوپ می پردازد .
«ذره نگاری» شامل سه مشاهده دیگر هم هست که با تلسکوپ صورت گرفته است . در این اثر ترکیب پیچیده میکروسکوپها و تجهیزاتی که برای
تنظیم نور به کار گرفته شده است به تفصیل بیان شده است .
در «ذره نگاری» چهار مفهوم مهم بنیادی ارائه می شود . نخست طی یک سلسله مشاهدات در زمینه رنگ ورقه های نازک ، پدیده تفرق نور توضیح
داده شد . دوم احتراق به عنوان پدیده ای وابسته به چیزی در هوا شناخته شد و ارتباط این پدیده در جانوران با تنفس کشف شد و برای آزاد شدن انرژی
یک توجیه فیزیکی به میان آمد . سومین مفهوم اساسی توضیح صحیح اصل سنگواره ها است . چهارمین مفهوم مشاهده زیست شناختی پرزها و تخلخل
های قطعات چوب پنبه و کاربرد لغت «سلول» برای نامیدن این فضاهای خالی بود .
«ذره نگاری» علاوه بر این چهار مفهوم بنیادی حاوی مشاهدات برجسته دیگری نیز بود . برخی از این مشاهدات که به زیست شناسی مربوط می
شوند عبارتند از : توصیف پرهای پرندگان همراه با تصویرهای مفصل ، توجیه کاربردی و توصیف بال های حشرات ، توصیف اسفنجها که هوک در
مشاهدات خود پی برد که آنها ضمن داشتن خصوصیات حیوانی مانند گیاهان به محیط زندگی می چسبند ، بیان چگونگی رشته های ابریشم و پیش
بینی امکان تولید ابریشم مصنوعی از مواد چسبناک موجود در بعضی از رشته های بسیار ظریف که به شیوه های مکانیکی قابل استخراج است . همه
تصویرهای متعدد ذره بینی این کتاب را خود هوک کشیده است . در این شکلها چشم مرکب مگس ، شپش ، کرم کتاب ، کک و نیش زنبور به تفصیل
تشریح شده است .
ازآثار دیگر وی که بخشی از آن  به موضوعات زیست شناختی مربوط می شود می توان به «درباره میکروسکوپ» اشاره کرد که در سال 167
منتشر شد . در این مقاله هوک بار دیگر به امور مربوط به میکروسکوپ که چندین سال به علت ضعف چشم آنرا به کناری نهاده بود می پردازد . این
بازگشت در اثر وصول نامه لی یوون هوک درباره جانورانی که در محلول فلفل دیده بود صورت گرفت . این نامه در 78-1677 به انجمن سلطنتی
لندن رسید و باعث هیجان اعضای انجمن شد و هوک را مأ مور تکرار این آزمایش کردند . او هم این آزمایش ها را نه تنها با محلول فلفل بلکه با
محلولهای چاودار ، گندم و جو تکرار کرد و انواع جانوران ریز را مشاهده کرد . وی مشاهدات لی یوون هوک را در مورد خون ، شیر و بلغم مورد
تأیید قرار داد . هوک به موازات این مشاهدات به توضیح پیشرفتهایی که در تکمیل میکروسکوپ کرده بود پرداخت .

 


 

                                                                

   

آنتونی لی یوون هوک (1723-1632) در دلفت (Delft) هلند به دنیا آمد و فرزند یک سبدساز بود . وی در کار عدسی
سازی وسواس داشت وهمواره در جستجوی عدسی های بهتری بود که به یاری آنها بتوان اشیا ریزتر را مطالعه کرد .
وی عدسی ها را روی پایه های مسی ، نقره ای یا طلایی که خود تهیه می کرد سوار می کرد . وی تنها و در خفا کار
می کرد و از دخالت حتی اشخاص عالی مقام بیزار و نسبت به کسانی که قصد راهنمایی و کمک داشتند بکلی بدبین
بود . پس از مدتی چنان در کار تراش عدسی غرق شد که کار و خانه و خانواده را از یاد برد و مورد تمسخر همسایگان
که او را دیوانه می خواندند واقع شد .
یافتن توصیف دقیق لی یوون هوک و کارهایش بسیار دشوار است . اما نویسنده زندگی نامه او کلیفورد دابل (Clifford
Dobell
) از دو کتاب نام می برد که دارای اطلاعات دست اولی درباره او هستند . یکی به وسیله تامس مولینو
Thomas Molyneaux)پزشک ایرلندی نوشته شده و دیگری را زندگی نامه نویس لمانی وان اوفن باخ (Von Uffenbac
به هنگام پیری لی یوون هوک نوشته است .
لی یوون هوک طی کارهای خود توانست رشته های ماهیچه ای وال و فلس های خشک شده پوست بدن خود را
ببیند و ساختمان بلوری یکدست چشم گاو و موی گوسفند و سگ آبی و گوزن شمالی را مشاهده کند .
نخستین کشف مهمی که از او به ثبت رسیده است تشخیص موجودات ذره بینی در آب بود . وی نمونه ای از آب درون
لوله ای را که به عنوان باران سنج به کار می برد آزمایش کرد و با تعجب آنرا سرشار از موجوداتی دید که آنها را
«جانورکهای مضر» نامید.
مشاهدات لی یوون هوک آنقدر پراکنده است که جدول بندی آنها بسیار دشوار است. بزرگنمایی در مشاهدات او از
برابر تا 270 برابر می رسیده است. بزرگترین بزرگنمایی در کارهای او به نسبت قابل توجهی بیش از کمترین بزرگنمایی
میکروسکوپ های مرکب امروزی است که نسبت مهمی است آنهم برای عدسی دست ساز .
مشهورترین کشفیات وی را می توان به شرح زیر بیان کرد :
1-     مشاهده اسپرم انسانی در 1677 همچنین مشاهده اسپرم سگ، خرگوش، پرندگان ، قورباغه ، ماهی و حشرات .
2-     مشاهدات و تصویرهایی از باکتریهای موجود در جرم دندان و خیسانده های فلفل و یونجه.
3-     مشاهده گردش خون در مویرگهای دم مارماهی ، پرده پای قورباغه و خرگوش ، گردش ذرات موجود در خون و توصیف ذرات موجود در ماهی ها ، دو زیستان، پرندگان و پستانداران . وی همچنین نشان داد که در خون تخمیر صورت نمی گیرد.
4-     مشاهده رشته های ماهیچه ای در عنبیه اما عدم تشخیص طبیعت سلولی آن . همچنین توصیف اعصاب مغز به صورت لوله .
5-     مشاهده ارگانیسم های مستقل فراوانی که این ارگانیسم ها شامل تک سلولی های مژک دار و آبزیان گرد موجود در آب راکد و خیسانده های آماده بود.
6-     توصیف نسوجها و ساختمانهای گیاهی مانند دانه .
7-     تحقیق در مورد کالبد شناسی حشرات منجمله بخشهای دهان کک و چشم مرکب و نیش زنبور . همچنین مشاهده ساختمان کلی حشره قرمز دانه .
8-     موها را در زیر میکروسکوپ مشاهده کرد و شکل آنها را استوانه ای دید . در گزارشهای وی توصیفهایی از سلولهای خشک شده بشره دیده می شود.
لی یوون هوک در گزارشهایی که برای انجمن پادشاهی انگلستان می فرستاد در بسیاری موارد عباراتی همچون
«مشاهده کرده ام » یا «تصور می کنم » یا « پیش خودم مجسم می کنم» بکار برده است که نشان دهنده روش
دقیق و علمی او است.
دابل زندگی نامه نویس لی یوون هوک او را پدر تک یاخته شناسی و باکتری شناسی می نامد چون نخستین بار او بود
که این موجودات را به درستی دید و توصیف کرد. بعضیها او را پدر میکروب شناسی لقب داده اند ولی هوک و مارچلو
مالپیگی هم می توانند در این زمینه همین لقب را داشته باشند.
او در حقیقت مخترع میکروسکوپ نبود ولی بدون استفاده از کشفیات و رسالات دیگران به تکامل عدسی های خود
مشغول بود و نخستین کسی شد که بسیاری از موجودات ذره بینی را وصف کرد و آنها را «جانورک» و «حیوانچه»
نامید.


 

                                                                

 

اساس تکامل و کاربرد میکروسکوپ را پنج تن میکروسکوپ کار کلاسیک به نام های ؛ مالپیگی ، لیوون هوک ،
هوک  ، سوامردام و گرو پایه گذاری کردند . قابل توجه اینکه همه این پنج دانشمند که بیش از هر کس دیگر برای
تبدیل میکروسکوپ به یک ابزار دقیق علمی زحمت کشیدند در یک فاصله زمانی 14 ساله (41-1628) متولد شده
اند . فعالیت های آنها تحرکی در جهت تکامل مکانیکی و بسط کاربرد میکروسکوپ ایجاد کرد . که قرار است در اینجا
به معرفی اجمالی این افراد بپردازم .
مالپیگی (Marcello Malpighi) :
نخستین آن پنج تن مارچلو مالپیگی (94-1628) ایتالیایی بود. او پسر زمین داری مستقل بود که زندگی نسبتاً
خوبی داشت. تربیت دانشگاهی را در بولونی کسب کرد و در همان جا ضمن فعالیت های دیگر به کار با عدسی ها
راغب شد .
وی پس از پایان تحصیلات خود و احراز درجه استادی دانشگاه به تدریس و تحقیق خلاق میکروسکوپی مشغول
شد.
توضیح ساختمان ظریف شش ، نخستین توصیف کامل از مویرگ ها ، سخن گفتن در مورد غشاهای چوبی ،
پرداختن به تشریح ساختمان ظریف جگر و نشان دادن اینکه صفرایی که از کیسه صفرا رها می شود در حقیقت به
وسیله سلولهای جگر ترشح می شود ، تشخیص جدا بودن طحال از معده ، بررسی دقیق لایه داخلی پوست (که
این بخش از پوست به نام لایه مالپیگی خوانده می شود)، توضیح در مورد پرزهای زبان و ساختمان لایه خاکستری
مغز ، از جمله فعالیت های وی در مورد جانوران می باشد.
مالپیگی علاوه بر مطالعات گسترده ای که در مورد جانوران به عمل آورد ، در کالبد شناسی گیاهی هم به تحقیق
مشروح پرداخت . یکی از بهترین و گسترده ترین تک نگاری های وی با عنوان آناتومی گیاهی(
Anatome plantaru
در اصل بالغ بر 150 صفحه بود و 93 لوحه تصویر از مشخصات گیاهان داشت .
وی به آناتومی رشد گیاهان و جانوران علاقه مند بود و بر همین اساس به بررسی وضع جنین مرغ خانگی پرداخت
که این پژوهش با توجه به عصری که در آن می زیسته و کیفیت ادواتی که در اختیار داشته است اهمیتی
برجسته دارد.
یکی از مهمترین دستاوردهای وی نشان دادن این امر است که می توان از میکروسکوپ برای بررسی ساختها بهره
گرفت و این کار در جه بزرگنمایی وسیع تری را برای مطالعه کالبد شناسی جانوری و گیاهی ارائه کرد.
و در آخر اینکه وی ناظر ، منتقد و تحلیل گر عمیق ساختمانهای ظریف و روابط میان آنها بود که مشاهدات دقیق و
توضیحات عالی و نمودارهای جامع او به کار کالبد شناسان قرن نوزدهم آمد
.