سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اتـــاق زیست

 

                                                                   

 

تئوفراستوس(Theophrastus- 287-380 ق . م ) در جزیره لسبوس، در همانجایی که ممکن است ارسطو را ملاقات کرده باشد به دنیا
آمد. او به آتن رفت و در آکادمی افلاطون حضور یافت و سپس به لیسه ی ارسطو روی آورد. تئوفراستوس پیرو وفادار ارسطو بود و در لیسه
جانشین او شد. او سیاستهای ارسطو را به مدتی حدود 30 سال پس از مرگ ارسطو تداوم بخشید.
در حالیکه اثر ارسطو درباره گیاهان از بین رفته است ، خوشبختانه اثر تئوفراستوس در مورد گیاهان ، که علم گیاه شناسی یونان را
متجلی می سازد محفوظ مانده است. نوشته های وی درباره تاریخ گیاهان به صورت مجموعه هایی آمیخته با داستانهای گیاهان و
فرهنگ آمیانه تدارک یافته بود.
مدارک دال بر این است که به هر حال تئوفراستوس در وهله اول به منظور جمع آوری و انباشت مواد برای نوشته هایش ، بر مشاهده
شخصی خود بر گیاهان تکیه داشت . او از طریق این مشاهدات به تهیه شرح و تعریف گیاهان و اجزای آنها پرداخت که کاملاً دقیق بود.
وی برتری علم بنیادین را آشکار ساخت و از شناخت گیاهانی که دارای ارزش دارویی بودند ، بسیار پیشتر رفت . بعلاوه او درباره منابع
شیره های گیاهی و فنون عصاره گیری از این گیاهان و خصوصیاتی مانند چسبندگی ، چسبناکی ، طعم و بو و رنگ آنها صحبت کرد.
اثر بزرگ وی ، تاریخ گیاهان یا تحقیق در باب گیاهان (historia planta rum ) ، پایه ای برای فصل گیاه شناسی تاریخ طبیعی پلینی شد
و بطور غیر مستقیم گیاه شناسی نوین علمی را پایه ریزی کرد. این اثر قرنها درسنامه استاندارد گیاه شناسی بود.
اثر دیگر تئوفراستوس ، «منشاء گیاهان – the cause of plants» بسیار فلسفی است . این اثر با رشد و نمونه زندگی و تولید مثل
سروکار دارد . وی در این اثر بطور تقریبی 500 گونه و نوع را شرح داده است که بیشتر آنها گیاهان کاشتنی هستند .
او بر طبق مشاهدات شخصی خود ، به شرح جوانه زدن و ترتیب حوادث رویش پرداخت که این تشریح تا قبل از قرن هفدهم بهترین اثر
قابل دسترس بود.
تئوفراستوس نخستین کسی بود که گیاهان تک لپه ای و دو لپه ای را از یکدیگر متمایز ساخت. او خصوصیات متمایز درختان ، بوته ها و
علف ها را فهرست بندی کرد و گیاهان را به انواع یکساله ، دوساله و چند ساله طبقه بندی کرد.
تئوفراستوس معتقد بود محیط پیرامون، متغیرهای موثر گیاهان را تحت کنترل خود دارد. در نتیجه وی از طریق تاثیرات مستقیم محیط به
تغییرات غیر وراثتی پرداخت.
نقل قول از او در مورد همین موضوع (تغییرات غیر وراثتی ): « دانه ها و بذرهای درون خاک ، گیاهانی را بوجود می آورند که مشابه
والدین خود می باشند ، از سوی دیگر انواع معدودی از گیاهان در برخی از مناطق ، دستخوش تغییر و تحول می شود ، بطوریکه از دانه
های وحشی و کشت شده ، یکی از دیگری بهتر محصول می دهد»
تئوفراستوس درخت را به عنوان عالی ترین نوع جهان گیاهان در نظر گرفت همانند ارسطو که وجود انسان را بر بالای هرم سلسله
مراتب فرامانروایی حیوانات قرار می داد.
وی درختان کوهستانی را بر اساس محل رشدشان به 3 دسته تقسیم کرد:                                                                              1- درختانی که در مناطق آفتابی خوب رشد می کنند .

 2- درختانی که بر سراشیبی های سرد شمال می رویند.

 3- درختانی که در قله های یخبندان پرورش می یابند.

 


   ...

 

  ارسطو به روابط بین حیوانات و محیط اطرافشان علاقه مند بود . او به مطالعه سازشهای حیوانات دریایی با محیط 
 
 پرداخت . به ویژه علاقه خود را بر روی مهاجرت ماهی ها متمرکز ساخت . وی همچنین به مشاهده و تشریح 
  ماهی برق و ماهی ماهیگیر که هر دو در تهیه غذا از تخلیه الکتریکی کمک می گیرند پرداخت .
 
ارسطو دارای نظام طبقه بندی رسمی نبود ، اما مفهومی تکاملی بوجود آورد؛ او حیوانات را طبق کارکردشان از 
 
یکدیگر متمایز ساخت . بر مبنای تعاریف ارسطو می توان یک طرح طبقه بندی تنظیم کرد که از بنیاد بر پایه تولید مثل
 
قرار دارد.
 
ارسطو در نخستین تقسیم بندی بزرگ خود ، جانوران سرخ خون (مهره داران) را از جانوران بدون خون سرخ (بی
 
مهرگان ) مجزا ساخت. او همچنین بین جانوران دریایی و جانوران خشکی تمایز قائل شد. او متذکر شد حیوانات
 
دریایی معینی مانند ماهی همواره در آب زندگی می کنند در صورتیکه دیگر جانوران دریایی مانند سمور دریایی ، سگ
 
آبی و تمساح بیشتر وقت خود را در اب می گذرانند ، اما هوازیند و در خشکی به تولید مثل می پردازند . برخی از
 
جانوران دریایی شنا می کنند ، بعضی می خزند و برخی دیگر به محیط چسبیده اند. جانوران را به سادگی می توان
 
به گروههای بزرگ مانند پرندگان ، ماهیها و نهنگ ها تقسیم کرد . ارسطو ملاحظه کرد که می توان سپس گروههای
 
بزرگ را به دسته هایی مانند ماهی مرکب ، نرم تنان و سخت تنان تقسیم نمود . تفکیک دقیق ارسطو در مورد طبقه
 
بندی جانوران ، گواه درک و مشاهده ژرف او راجع به حیوانات است .
 
ارسطو چهار دسته جانور بدون خون سرخ را توانست تشخیص دهد : سه دسته آنها یعنی مالکیا(Malkia-نرم تنان )،
 
مالاکوستراکا(Malacostraca-راسته فرعی بزرگی از سخت پوستان آب شیرین و شور که شامل خرچنگ و میگو و
 
امثال آن است) و اوستراکودرما(Ostracoderma-طبقه فرعی سخت پوستان دو کپه ای آب شیرین) بطور عمده جزو
 
حیوانات دریایی اند. نرم تنان را می توان در رده سفالوپود(Cephalopoda-سرپایان؛ مانند هشت پایان و آمونیت ها
 
های کنونی قرار داد و مالاکوستراکا را جزو کراستاسه ها (Crustacea-خانواده خرچنگ ، رده سخت پوستان )
 
محسوب کرد. اوستراکودرما را می توان در ردیف ماهیهای متفرقه و نمونه های پراکنده رده های پایین جای داد.
 
ارسطو در سن 42 سالگی از سوی شاه فیلیپ فرا خوانده شد تا به تعلیم اسکندر پسر شاه و گل سرسبد دربار
 
بپردازد. ارسطو بر اسکندر دارای نفوذ بسیار بود و هنگامیکه اسکندر در حکومت مسئولیت های بیشتری بر عهده
 
گرفت ، بیشتر از امور آکادمیک به مسائل جنگی علاقه پیدا کرد. پس از قتل فیلیپ ، اسکندر جوان بر تخت نشست و
 
به کشور گشائی پرداخت. ارسطو به آتن بازگشت و مدرسه لیسه ( - Lyceumبه لاتین لومینوس به معنی نورانی )
 
را در باغی تاسیس کرد.
 
ارسطو در آنجا راه می رفت و با شاگردانش به بحث و گفتگو می پرداخت . ( از این رو به فلسفه ارسطو، فلسفه
 
مشاء گفته می شود.
 
هنگامیکه اسکندر در سال 323 ق.م درگذشت ، در یونان آشفتگی بسیار و کشاکش داخلی درگرفت . ارسطو با
 
اسکندر و دولت او در ارتباط نزدیک بود. وقتی نیروهای انقلابی به قدرت رسیدند ، ارسطو تحت پیگرد قرار گرفت ، به
 
همین خاطر او برای نجات جان خود از آتن گریخت و اواخر عمر خویش را در تبعید به سر برد.
 
در نهایت ارسطو به سال 322 ق.م در سن 62 سالگی در گذشت.


 

                                                                

  

ارسطو (Aristotle 322-382 ق.م) در استاگیرا (stagira) واقع بر سواحل خلیج استریمونیک (striymonic) به دنیا آمد . او پزشکی را از پدرش که پزشک آمینتاس دوم پادشاه حاکم بر مقدونیه (Macedonia) بود ، آموخت .

وی در سن 17 سالگی به مکتب افلاطون ، یعنی آکادمی آتن رفت و در مدتی حدود 20 سال عضو پیوسته ی این مکتب بود . زمانیکه افلاطون در گذشت ، از ارسطوی 37 ساله توقع داشتند که رئیس آکادمی شود . این امر تحقق نپذیرفت و سپس ارسطو به جزیره ی لسبوس (Lesbos) برای مطالعه ی زیست شناسی دریایی عزیمت کرد .

ارسطو از بزرگترین زیست شناسانی است که تاکنون به دنیا آمده اند . او بیشتر از آنکه زیست شناس باشد ، کسی بود که به تمام دانشهای موجود زمان خود علاقه داشت .

چهار اثر مهم ارسطو پیرامون زیست شناسی ، اساسا با حیوانات سر و کار دارد و شامل اسلوبهای مشاهدات ، مقایسات و نظریه هایی است که وی مطرح کرده است :

«درباره ی روان – On the Psyche» ، «تاریخ طبیعی حیوانات – Natural History of Animals» ، «درباره ی اجزای بدن حیوانات – On the Parts of Animals» و «راجع به آفرینش جانوران – On the Generation of Animals» ، می دانیم ارسطو درباره ی گیاه –شناسی و دیگر موضوعات زیست شناسی ، مطالبی نوشته است که از دست رفته اند .

شاید بزرگترین سهم ارسطو در علوم نوین ، کاربرد روش علمی است . بیشتر دانش او بر پایه ی مشاهدات و قیاس های شخصی قرار دارد . وی مشاهده گری تیزبین بود و بیشتر مشاهداتش را به طور دقیق تفسیر و تشریح کرده است . اما او آزمایشگر نبود ، زیرا در آن زمان علم شیمی و فیزیک تکامل نیافته بود و مطالعه دقیق فیزیولوژی امکان نداشت.

برای ارسطو مایع افتخار و شکوه است که هم مشاهدات و هم استنتاج هایش درباره موضوعات زیست شناسی، توانسته است به خوبی در دوران کنونی در برابر مقایسه هایی که انجام می دهند پابرجا و استوار بماند. ضمن اینکه پژوهشهای او اصلی بود و او در زیست شناسی به خوبی دیگر حوزه های دانش پیشگامی بزرگ بود .

جانوران دریایی بیشتر از حیوانات خشکی نظر ارسطو را جلب می کردند. مشاهدات و تفسیرهای ارسطو راجع به ساختار و عادات حیوانات دریایی به طرز قابل توجهی دقیق و درست بود.

ارسطو فراوانی و گوناگونی موجودات دریایی را متذکر شد و به سازگاری های حیوانات و هوش آشکارشان علاقه پیدا کرد. در گفتگو از دریا ارسطو می گوید : «پس دریا نه تنها از آب تشکیل یافته ، بلکه بطور طبیعی دارای مواد بسیار زیادتری از آب شیرین است و طبعی گرم دارد؛ دریا بر زندگی تمامی موجودات زنده که در رابطه با هریک از این عناصر تولید می شوند ، نقش و سهم دارد. »

ارسطو به مسائل تولید مثل جانوران دریایی علاقه مند بود و در یادداشت های خود به شرح مفصل و دقیق عادات و حالات جفت گیری انواع معینی از آنها پرداخت. به عنوان مثال ارسطو در صحبت از جفت گیری ماهی قورباغه ای می گوید :«تخمها به کمال نمی رسند، مگر آنکه ماهی نر نطفه خود را بر آنها بپاشد.»

                                                                                                                                         ادامه ی مطلب در هفته ی آینده


 

   زیست شناسی (که از کلمه ی یونانی بیاس به معنی زندگی و لوگاس به معنی دلیل منطقی تشکیل شده است ) علم بررسی موجود

   زنده است و بر پایه ی مشاهده ی عینی پدیده های طبیعی و نتایج آزمایش های کنترل شده اتکا دارد .

   پیشینه ی این علم علیرغم نامیدن آن با اصطلاح «زیست شناسی» برای نخستین بار در آغاز قرن نوزدهم به چندین هزار سال پیش از میلاد

   مسیح باز می گردد . جدول زیر که دستاوردهای زیست شناسی مردمان قدیم (قبل از میلاد) را ارایه می دهد ، خود گویای این مطلب است .

                دستاوردهای زیست شناختی

مکان

علم گیاه - گیاه دارویی - کاربرد گیاه و جانور برای تغذیه

چین

دارو درمانی - جراحی

هند

کالبد شناسی - درمان بیماریها - کشاورزی

بین النهرین

دارودرمانی – جراحی – مومیاگری - کشاورزی-پاپیروس برای نوشتن

مصر