...
عزیمت از پلیموت
پس از چند بار مشق عزیمت سرانجام بیگل در دسامبر 1831 به دریا روانه شد .
جزایر گرمسیر امریکای جنوبی
داروین با رسیدن به اولین جزیره گرمسیری یعنی جزیره «سن یاگو» با اشتیاق ولی بدون تمیز به مشاهده و جمع آوری
هر چیزی که به نظرش مهم می رسید مشغول شد . بر زمین شناسی تأکید داشت و نمی توانست ذخیره عظیم نمونه های
جانورشناسی دریایی را نادیده بگیرد ، ولی حوزه های دیگر مشاهده و مطالعه را نادیده گرفت . در اثری که بعدا با
عنوان «مشاهدات زمین شناختی – Geological Observation» منتشر شد ، چگونگی تشکیل سنگها و پیدایش
جزایر آتشفشانی را توضیح می دهد .
در تمام مدت باقی مانده سفر تا آنجا که بیماری اجازه می داد کار می کرد و اوقات خود را صرف جمع آوری نمونه و
یادداشت برداری می کرد . او توری به پشت کشتی قرار داد و نمونه های جالبی از موجودات دریایی بدست آورد اما
این کار خدمه کشتی را که سعی داشتند عرشه را همواره تمیز نگه دارند ناراحت می کرد . در همین ایام بود که دریافت
که آنچه در میان دریانوردان به نام «غبار دریا» موسوم است در واقع موجودات ریز آبزی هستند که باد آنها را به
اطراف می پراکند . روز 17 فوریه 1832 بیگل از خط استوا گذشت و در آخرین روز ماه در «باهیا» واقع در برزیل
پهلو گرفت . در اینجا چارلز هم بر اساس منابع و هم به صورت آزاد در طول ساحل به مشاهده و جمع آوری نمونه
پرداخت . در آغاز ورود بر سر پاسپورت مقداری درگیر شد ولی سرانجام اجازه اکتشاف گرفت . در اینجا وی به
مشاهده مورچه های بالدار و عنکبوت های عظیم توفیق یافت و توانست یک خفاش خون آشام را در حال مکیدن خون یک
بز تماشا کند . جانوران عجیب و غریب امریکای جنوبی و سنگواره های متعدد را تماشا کرد و در این تفکر غرقه شد
که آیا هرگز درختی به آن بزرگی وجود داشته است که بتواند سنگینی وزن یک تنبل عظیم الجثه را تحمل کند .
بیگل سفر خود را به پاتاگونی ادامه داد و در آنجا داروین به «ژنرال روزاس» پیوست که برای سرکوب شورش
بومیان و قلع و قمع آنان می رفت . داروین از دیدن فقر بومیان و خشونت و جنایت سربازان دچار انزجار شد و از
کارآیی بومیان به خصوص در زمینه ردیابی به شگفت آمد . در پاتاگونی چارلز بسیاری از حشرات سمی را مشاهده
کرد و توانست به تماشای گاو بازی و اپرا برود . با دامداران محلی (گوچوها) دشتهای امریکای جنوبی آشنا شد .
داروین شنیده بود که غذای مطلوب گوچوها گوساله نازاده است و هنگامی که غذایی از گوشت یوزپلنگ امریکایی به او
دادند به خیال آنکه گوشت گوساله است ، حالش به هم خورد .
کشتی در دماغه جنوبی امریکا پهلو گرفت تا سه تن بومی سرزمین آتشفشانها را که در سفر کشتی «ادونچر» با خود
برده بودند پیاده کنند .
سفر به دور دماغه چنان داروین را بیمار کرد که دیگر دیدن هیچ چیز و هیچ کس را نمی خواست اما وقوع زلزله ای
در «کن سپ سیون – Conception» او را از بیماری نجات داد . تماشای زمین شناسی در عمل و دستیابی به
مدارکی که نظریه او را در مورد اهمیت زلزله در پست و بلند ساختن زمین به اثبات می رساند معده او را آرام
ساخت .
ادامه دارد...