سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اتـــاق زیست

صفحه خانگی پارسی یار درباره

کوتاه از داروین (1)

 

                                                                   

             

چارلز رابرت داروین (Charles Robert Darwin – 82-1809) پسر رابرت داروین پزشک اهل «شروزبری»
انگلستان بود . سوزانا وج وود (
Susanah Wedgwood) ، مادر چارلز ، دختر ارشد سرامیک ساز مشهور
«یوشیا وج وود –
Josiah» هنگامی که فرزندش هشت ساله بود بدرود حیات گفت . اراسموس داروین
Erasmus)) پدربزرگ چارلز ، دکتر و نویسنده معروف قرن هجدهم بود . چارلز تحصیلات ابتدایی خود را در یک
مدرسه شبانه روزی که از خانه چندان دور نبود فرا گرفت .
چارلز برای برآوردن خواست پدر در 16 سالگی برای تحصیل طب به «ادینبورو» رفت ، اما این رشته او را ارضاء
نکرد و او پزشکی را «حرفه وحشیانه» خواند و دروس زمین شناسی و جانورشناسی را «بی نهایت کسالت آور»
دانست . اما با این همه درسهای اخیر را قابل تحمل تر از بقیه یافت . در ادینبورو ، داروین از درس مدرسه چندان
بهره ای نبرد اما با مشاهدات شخصی اطلاعات ارزشمندی کسب کرد . وی با ماهیگیران سواحل طرح دوستی ریخت
و گهگاه با آنان به صید صدف می رفت . ساعاتی را که از درس های مدرسه طفره می رفت صرف مشاهده
ساختارهای دریایی می کرد و توانست درباره کرم دریایی کشفیاتی به عمل آورد و آن را برای یک گروه تحصیل کرده
توضیح دهد .او به شکار علاقه داشت و نحوه نگهداری پوست پرندگان را برای مطالعه و مقایسه فرا گرفت . ایام
تعطیل را در ویلز شمالی با خانواده دایی خود به گردش و تیراندازی می گذراند .
دکتر داروین هنگامی که دید پسرش در مدرسه طب توفیقی ندارد و به یک بی کاره ورزشکار بدل می شود ، به وی
پیشنهاد کرد که دست از تحصیل طب بکشد و کشیش شود . چارلز پذیرفت و در سن 20 سالگی برای مطالعه به مدرسه
حضرت مسیح در کمبریج وارد شد . در این جا هم بار دیگر سرگرم جمع آوری پروانه ، اسب سواری ، شکار پرنده و
خوش گذرانی شد و درس و بحث را فرو گذاشت . در این ایام عالیجناب «جان هنسلو» با داروین آشنا شد و با تفاهم و
ابراز احساسی سخت بر او تأثیر نهاد . دوستی آنها بسیار عمیق شد و تحسین داروین در حق هنسلو رو به افزایش نهاد
و عالیجناب کتابهای چندی را برای مطالعه به او پیشنهاد کرد . کتابی که بیش از همه بر او تأثیر گذاشت کتاب
«روایت سفر به نواحی اعتدال در امریکا طی سالهای 1804-1779-
Personal Narrative of Travels to
the Equinoxial Regions of America During the Years 1779-1804
» اثر «الکساندر هومبولت –
Alexander von Humboldt» (1859-1769) بود . این کتاب ثمرات درخشان یک سفر اکتشافی پنج ساله به
جنوب امریکا را با تفصیلاتی در مورد انتشار گیاهان به نسبت چگونگی خاک ، آب و هوا و عرض جغرافیایی روشن
می ساخت . توزیع آتشفشانها بر حسب شکافهای پوسته زمین هم مورد بحث قرار گرفته بود .
داروین پس از گذراندن آزمونهای دوره لیسانس دو دوره تحصیلی دیگر هم در کمبریج ماند تا کار لازم برای کشیشی را
تکمیل کند و به وسیله هنسلو با «آدام سج» و یک زمین شناس که بعدا با وی به مطالعه زمین شناسی پرداخت آشنا شد .

دعوت به سفر با کشتی بیگل  
در 29 اوت 1831 داروین که به یک سفر علمی زمین شناسی رفته بود دعوت نامه ای از پروفسور هنسلو دریافت
داشت مبنی بر اینکه «رابرت فیتز روی» کاپیتان کشتی همایونی بیگل که از طرف دریا داری به یک مأموریت تحقیقی
5 ساله در اطراف امریکای جنوبی و مناطق دورتر جهان می رود نیاز به یک زیست شناس دارد که مجانی به عنوان
طبیعی دان هیأت با آن عزیمت کند . قبلا از خود هنسلو برای این مأموریت دعوت شده بود ، ولی وی نپذیرفته و
داروین را پیشنهاد کرده بود .
بیگل در 1831 برای سفر امریکای جنوبی و دور دنیا از بریتانیای کبیر عزیمت کرد . سرنشینان این کشتی مأموریت
داشتند که کره زمین را دور بزنند و اندازه گیری و نقشه برداری کنند . این هیأت کلا برای هدفهای علمی تشکیل شده
بود به ویژه هدفهایی که به کار دریانوردی بریتانیا می آمد .
ناحیه جغرافیایی مورد نظر عبارت بود از پاتاگونی یا جنوبی ترین قسمت امریکای جنوبی که امروز خاک کشورهای
شیلی و آرژانتین در آن واقع است . در مورد سواحل شیلی و پرو و جزایر اقیانوس های اطلس و آرام هم بایستی
مطالعه می شد .
چارلز در برابر این پیشنهاد احساسات درهم و برهمی داشت و برای بحث درباره آن به نزد خانواده رفت . تمام فامیل
از آغاز با این سفر مخالفت کردند . پدر و خواهرش شرایط پست زندگی ، وضع اقلیم های نا مسکون و همراهان
وحشی را یادآور شدند و به خصوص نگران تأثیرآتی این تجربه بر موقعیت روحانی داروین بودند . چارلز خود مردد
بود ولی میل به استقبال از حوادث خطیر ، او را به پذیرش پیشنهاد بر می انگیخت ، اما نزدیک بود به علت مخالفت
پدر کوتاه بیاید که «جورج وود» دایی وی از او خواست که پیشنهاد را بپذیرد . این دو با هم نزد پدر چارلز رفتند و او
هم به علت پذیرشی که از «جوزف وج وود» داشت با خواست آنها توافق کرد . جوزف عقیده داشت که این سفر ممکن
است برای چارلز که اینک نسبت به انتخاب شغل و مطالعه درس بی تفاوت است انگیزه ای شود و سود این گونه
مأموریت ها به علت ضرورت اقدام و پذیرش مسئولیتهای شخصی بیش از زیان آنها خواهد بود .
تصمیم گرفته شد و چارلز می باید طی مدت کوتاهی خود را برای عزیمت آماده کند . چند پیراهن و دم پایی ، چند کتاب
زبان اسپانیولی ، دو تپانچه ، یک تفنگ و یک میکروسکوپ خرید و همه را در خورجینی نهاد و به سوی پلیموت که
کشتی در آنجا آماده می شد روانه گشت . چارلز با همین توشه اندک به اضافه چند کتاب دیگر منجمله جلد اول کتاب
«اصول زمین شناسی لایل –
Lyell"s Principles of Geology» (1830) و اشعار میلتون و کتاب مقدس به
زبان یونانی خود را برای آن سفر طولانی آماده می دید . وی هنگام توقف در پلیموت و انتظار پایان آمادگی کشتی در
رؤیای جهانی که در کتاب هومبولت تصویری از آن دیده بود غرقه می شد .
بنا بر روایت داروین ، بیگل یک کشتی محکم 242 تنی بود که به وسیله بادبانهای محکم مجهز شده و دو قایق صید
نهنگ را حمل می کرد . از آن نوع کشتی ها بود که به علت آمادگی مدام برای غرق شدن «تابوت» خوانده می شد .
جمعا در حدود 76 نفر برای سفر ثبت نام کرده بودند که در میان آنها خدمه ، دریانورد ، متخصص و هنرمند دیده می
شد . فیتز روی فرمانده کشتی تنها چهار سال از داروین بزرگتر بود ولی آمادگی کافی برای دریانوردی و فرماندهی
داشت . وی قبلا با کشتی «ادونچر» به امریکای جنوبی سفر کرده بود و در پایین ترین دماغه این قاره سه تن بومی را
به کشتی سوار کرده بود تا با آموزش زبان و رسوم انگلیسی آنها را در سفرهای بعدی به عنوان مترجم همراه ببرد .
این سه تن هم در لیست مسافران کشتی بودند .

 

                                                                                                                                                        ادامه دارد 000