سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اتـــاق زیست

صفحه خانگی پارسی یار درباره

برنارد

 

                                                                        

 

کلود برنارد (Claude Bernard- 78-1813) فیزیولو‍ژیست عمده قرن 19 در فرانسه بود و بیش از هرکس دیگر
در غنای علم فیزیولوژی سهم داشت . وی تحصیلات خود را از هشت سالگی تحت راهنمایی یک کشیش ناحیه شروع
کرد و بر زبان لاتین و دیگر موضوعات درسی احاطه یافت و بعدا در هنگام تحصیل در مدرسه یسوعی به شاگردان
خصوصی زبان و ریاضیات می آموخت .
در 18 سالگی چون خانواده اش از تأمین مخارج وی عاجز بود به شهری در آن حوالی نقل مکان کرد و در آنجا شاگرد
«م.میله» داروساز شد . مسئولیت اصلی او انجام کارهای روزمره و بی اهمیت داروخانه بود .
در نزدیکی داروخانه یک مدرسه دامپزشکی بود و کلود گاهگاهی برای آن دارو می برد . بعضی وقتها در آنجا می ماند و
عملیات جراحی را که بر روی جانوران زنده صورت می گرفت تماشا می کرد . تشریح زنده او را به شدت مجذوب
می ساخت و گاهی با استاد کار خود درباره آن به بحث می پرداخت . وقتی که تجربه وی بیشتر شد فرصت یافت که
مواد ساده را تولید کند و اولین ماده ای که ساخت واکس کفش بود که به او غرور داد و به قول خود او «اینک می
توانستم چیزی بسازم ، دیگر مردی شده بودم» .
کلود به تئاتر علاقه مند بود و در شبهای فراغت به تماشای کمدی ها و واریته ها می رفت . پس از مدتی احساس کرد
که می تواند به خوبی بسیاری از نویسندگان روز ، نمایشنامه بنویسد و تصمیم گرفت نمایشنامه نویسی کند . وی در این
کار موفقیت هایی هم بدست آورد . اما نمایشنامه نویسی آن قدر اوقات او را گرفت که دیگر به کارهای داروخانه نمی
رسید . به همین خاطر کلود داروخانه را ترک کرد و نمایشنامه ناتمام خود را برداشت و روانه پاریس شد . در پاریس
یک منتقد تئاتر به نام «سن مارک ژیراردن» به او توصیه کرد که شغلی پیدا کند  و در ساعات فراغت به نوشتن
بپردازد . وی پذیرفت و در 1832 به دانشکده پزشکی کالج فرانسه وارد شد .
نتایج انترنی او در 1839 چندان تحسین بر انگیز نبود و از میان 29 نفر ، وی نفر بیست و ششم شد . ماژندی
Magendie) فیزیولوژیست فرانسوی علیرغم نمرات کم امتحانی ، او را به دستیاری در لابراتوار خود انتخاب کرد .
ماژندی متوجه شد که دستهای کلود در انجام کار نرمش و مهارت دارد . کلود در حوزه کار ترقی کرد و سالها دستیار
ماژندی ماند و در 35 سالگی هنوز دستیار بود . چند بار برای به دست آوردن مقام دانشگاهی تلاش کرد اما موفق
نشد . وی در تفکر و امور فنی مهارت داشت ولی سخنگویی ضعیف بود . بالاخره در 1854 استاد فیزیولوژی عمومی
سوربن و در 1858 استاد پزشکی کالج فرانسه و جانشین ماژندی شد . دو سال پس از حصول به مقام استادی مسلول
شد و برای به دست آوردن سلامتی به محل تولد خود در جنوب فرانسه رفت . وی هرگز به طبابت نپرداخت و هروقت
وضع مزاجیش اجازه می داد به تحقیق  و نوشتن مشغول می شد .
برنارد با استمرار در پژوهش ، امور بسیاری را در زمینه فیزیولوژی کشف کرد . کار او نمونه تحسین بر انگیزی از
کاربرد مؤثر روش تجربی در فیزیولوژی بود . رویکرد برنارد به پژوهش نشان دهنده احترام عمیقی است که برای
قوانین طبیعی حاکم بر جهان معدنی و آلی قائل بوده است . یکی از کارهای او که نباید اهمیت آن را نادیده گرفت
تأثیری است که وی به فیزیولوژیستهای دیگر و تدریس طب و فیزیولوژی در عصر ما نهاده است . در هنگام بیماری
کتاب مهمی نوشت که «مقدمه طب تجربی-
Introduction to Experimental Medicine»(1865) نام داشت .
این کتاب نخستین اقدام عالی برای صورت بندی قوانین اساسی فیزیولوژی و طب تجربی محسوب می شد .
وی در پژوهش های شخصی خود به کشفیات مهمی دست یافت . نخستین اثری که منتشر کرد گزارش تحقیق در مورد
عصب شاخه ای صورت بود که پرزهای چشایی واقع در دوسوم سطح پیشین زبان و غده های تحت فکی را ایجاد می
کرد . در پژوهشهای اولیه برنارد تبحر برجسته ای در تشریح و مهارت زیادی در ردیابی اعصاب بسیار ظریف در
فواصل طولانی به چشم می خورد . این آغاز فرخنده با انتشار مقالات پژوهشی فراوان ادامه یافت . در 1843 رساله
ای درباره شیره معدی و نقش آن در هضم غذا نوشت . در این پژوهش وی جریان هضم غذاهای مختلف را در
قسمتهای مختلف لوله گوارش تعقیب می کرد . مقاله بعدی او به توصیف عصب فرعی نخاعی و ارتباط آن با دهمین
عصب جمجمه ای (پاراسمپاتیک) اختصاص داشت .
کشفیات مهم وی را می توان به شرح زیر دسته بندی کرد :
1-    هضم لوزالمعده ای – که منجر به کشف آنزیم استپسین شد .
2-    عمل گلیکوژنی جگر.
3-    اعصاب کنترل کننده گشادی رگها .
4-    اثر داروها و سموم بر بدن .