سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اتـــاق زیست

صفحه خانگی پارسی یار درباره

و اما ...

 

و اما آخرین مطلب از قسمت تاریخچه
که با توجه به محدودیت زمان و همچنین شمار زیاد دانشمندان زیست شناسی  این بخش را در همینجا پایان می دهم و
فقط به ذکر نام  و دستاورد چند تن دیگراز زیست شناسان نامی بسنده می کنم .
تئودور شوان – ایجاد نظریه سلولی 
جان ری – از بنیان گذاران اصلی علم زیست شناسی سیستماتیک
جان هنتر – استفاده از روشهای تطبیقی به طور مؤثر
ویلیام رو – پایه گذار جنین شناسی تجربی
رودولف ویرچو – پدر آسیب شناسی تجربی
فرانچسکو ردی – رد نظریه خلق الساعه مگس
رنه دکارت – بیان نظریه گفتار در روش
هوگو دووری – پایه گذار نظریه جهش
ادوارد جنر – کاشف تزریق واکسن آبله
جوزف لیستر – مبتکر روشهای جراحی بدون عفونت
الکساندر فلمینگ – کاشف پنی سیلین
گرگور مندل – پایه گذار علم ژنتیک
گرهارد دوماگ – کاشف داروهای گوگردی (سولفاها)
و ده ها تن دیگر که در اینجا مجال نام بردن تک تک آنها نمی باشد .

 

                                                                                   موفق و پیروز باشید

 


کوتاه از داروین (4)

بازگشت به انگلستان   
بیگل در 2 اکتبر 1836 پس از 5 سال دریانوردی به انگلستان بازگشت . چارلز داروین بلافاصله ثمره تلاشهای خود
را چید و با کمال تعجب ملاحظه کرد که در محافل علمی دارای شهرت فراوان شده است . 5 ماه بعدی پر از کار و
تلاش بود . داروین مدت کوتاهی در کمبریج اقامت گزید و به مطالعه مجموعه های خود پرداخت . اینک 27 ساله بود و
طبیعی دان شناخته می شد و به کار همه عمر خود مشغول گردید . حالا دیگر با آن دانشجوی بی تفاوت 5 سال پیش
فرق می کرد .
مجموعه های خود را میان موزه های مختلف تقسیم کرد و بر کار گزارش رسمی «سفر کشتی همایونی بیگل» نظارت
داشت . با همه گرفتاریها موفق شد در 1839 با دختر دایی خود «اِما» ازدواج کند . با آغاز زندگی خانوادگی کار علمی
را ادامه داد اما وضع سلامتش مختل شد . در نامه ای به یکی از دوستان پدرش واقعیت «بقای اقویا» را مایه خفت می
شمرد . چارلز داروین در جستجوی آرامش زندگی روستایی ، همسر و خانواده خود را به روستای کوچکی به نام
«دون» در ناحیه «کنت» برد .
داروین با تدوین یادداشتهایی که روی کشتی بیگل برداشته بود کتابی به نام «سفر یک طبیعی دان به دور جهان» منتشر
کرد و در زمره مؤلفین قرار گرفت . در کتاب «تپه های مرجانی» که نمونه درخشان کاربرد روش علمی به حساب می
آید ، وی برخی از مشاهدات خود را توضیح می دهد . داروین نشان داد که تپه های مرجانی ابتدا در اعماق کم که
مرجانها زندگی می کنند تشکیل می شود و سپس به تدریج به اعماق اقیانوس فرو رفته اند و جانوران در قسمتهای
بالایی آنها که در عمق کمتری واقع می شود به کار ادامه می دهند . بنابراین لایه های مرجانی به تدریج چند صد پا
ضخامت یافته  و به سوی قعر اقیانوس ادامه یافته است . این اثر کنجکاوی داروین و جستجوی خستگی ناپذیر او را به
دنبال واقعیت نشان می دهد . در عمل این نظریه درباره همه اشکال مرجانی صادق نیست ولی علم زمین شناسی را
دائما تحت تأثیر نهاده است . مشاهدات و علائق زمین شناختی داروین در دو اثر دیگر هم تجلی یافته است :«جزایر
آتشفشانی –
Volcanic Islands» و «مشاهدات زمین شناختی در امریکای جنوبی – Geological
Observation upon South America
» .

 


کوتاه از داروین (3)

...

کشفیات جزیره گالاپاگوس
کشتی همایونی بیگل در 15 سپتامبر 1835 به مجمع الجزایر گالاپاگوس که غالبا به نام «جزایر افسون» مشهور است
رسید و در هفدهم سپتامبر در بندرگاه جزیره «چاتهام» لنگر انداخت . داروین برای دیدن درختان نخل و پرندگان
رنگارنگ و جنگلها و طوطیان به خشکی رفت اما تنها صحرایی آتشفشانی با انواع غیر منتظره حیات وحش دید . در
دیدار از جزایر متعدد ، داروین از مشاهده اشکال مشابه زمین شناسی و جانوران شگفت آور در حیرت ماند . مشاهده
سهره های کدر رنگ ، لاک پشتهای عظیم الجثه و باسترکهای باغی بر افکار او اثری نهاد که در «اصل انواع» که 24
سال بعد در 1859 منتشر شد جلوه نمود .

مجمع الجزایر گالاپاگوس شامل 10 جزیره اصلی است که در 600 میلی غرب اکوادور در امریکای جنوبی واقعند .
«آلبه مارل» که بزرگترین جزیره است 80 میل طول و 4000 پا از سطح دریا ارتفاع دارد . چاتهام ، ایندفاتیگبل ،
جیمز ، ناربورو و چارلز هرکدام در حدود 10 تا 20 میل طول و در حدود 3000 میل ارتفاع دارند . در کل مجمع
الجزایر روی هم رفته 28000 میل مربع مساحت دارد که در حدود 23000 میل آن پوشیده از آب است . بیش از
نصف آلبه مارل خشکی است .
داروین در ناحیه ای محصور بین صخره های پوشیده از علف های دریایی در کناره آبها و منطقه علفهای ساقه دار و
سبزه ها ، با محیط زیست گیاهی بسیار متنوعی روبه رو شد . در مجمع الجزایر سه منطقه گیاهی دیده می شود : منطقه
پست و خشک ، منطقه متوسط و منطقه مرتفع و مرطوب جنگل های حاصلخیز . جزایر بزرگتر یعنی جیمز ، چارلز ،
ایندفاتیگبل و آلبه مارل در نقاط مرتفع پوشیده از سرخس و در نقاط پست ساحلی بی حاصل و صخره ای هستند .
داروین از پستانداران زمینی تنها دو نوع موجود در گالاپاگوس یافت ، موش و موش صحرایی . داروین مطمئن بود که
موش بومی جزایر است و آن را
Mus galapagoensis نامید اما بعدا متقاعد شد که این جانور با کشتی از امریکای
شمالی به جزیره آمده است و چون تصور کرد که موش صحرایی هم احتمالا از اروپا به جزیره وارد شده است به وجود
آن اهمیتی نداد .
پرندگان فراوان ترین موجودات جزایر بودند و داروین در حدود 26 نوع از پرندگان خشکی مشاهده کرد که همگی
خاص مجمع الجزایر گالاپاگوس بودند به جز
bobolink یا Dolichonyx Oryzivorus که بومی امریکای شمالی
در حوالی مدار 45 است .
داروین 11 نوع پرنده آبی را مشاهده کرد و تنها سه نوع را از آن میان جدید یافت .
بنا به اظهار داروین خزندگان حیرت آورترین مشخصات جانورشناسی را به جزایر می دهند . وی سوسمار کوچکی از
جنس سوسمارهای امریکای جنوبی و دو سوسمار از جنس
Amblyrhynchos که خاص گالاپاگوس بود یافت و بعدا
متوجه انواع مارهایی شد که با
Psammophis temminikii شیلی یکی بودند . مشاهده سه نوع لاک پشت عظیم
الجثه نخستین جوانه این اندیشه را در ذهن داروین رویاند که انواع جدید می تواند با روند انتخاب طبیعی شکل بگیرد .
شانزده نوع حلزون خشکی و دو گونه متمایز از این جانور به دست آمد و همه آنها به جز حلزون مارپیچی که در
تاهیتی نمونه اش دیده شد مخصوص گالاپاگوس بودند . داروین برای جمع آوری حشرات رنج بسیار برد اما چون حتی
در مناطق مردابی هم تعداد آنها اندک بود از این تلاشها طرفی نبست ، اما توانست چند نمونه از دو بالان و قاب بالان و
غشاء بالان به دست آورد . پانزده نوع ماهی دریایی که از انواع نو یافته ای بودند صید شد . چهار نوع آنها مشابه
انواعی بود که در ساحل شرقی امریکا دیده می شوند .
در 1835 داروین به هنگام دیدار از مجمع الجزایر گالاپاگوس اهمیت چندانی برای حیات جانوری قائل نشد اما
مشاهدات وی بعدا در تکوین نظریه تکامل به عنوان پایه به کار آمد . وی به جمع آوری نمونه های مختلف از همه
جزایر ادامه داد و همه آنها را در یک کیسه ریخت . در یادداشت های خود به اندازه منقارها و تنوع ساختار این پرندگان
اشاره می کند . داروین مشاهده کرد که شکل و رنگ لاک پشتهای جزایر متفاوت با هم فرق دارد .
سرانجام داروین از مشاهده تفاوتهای خاص باسترک های باغی متوجه قابلیت های موقعیت شد ، در جزیره متفاوت ،
انواع متفاوتی از این پرندگان وجود داشت . از خود پرسید چرا در جزایری از یک نوع صخره با یک ارتفاع و تقریبا با
یک نوع آب و هوا ، ساکنانی این قدر متفاوت دیده می شود ؟ این مشاهدات بعدا مبنای نظریه منشأ انواع و انتخاب
طبیعی شد .
چهار سال از سفر به اطراف امریکای جنوبی می گذشت و مأموریت نقشه برداری سواحل به انجام رسیده بود . بیگل
اینک می توانست مرحله دوم وظایف خود را آغاز کند و به سوی دریای جنوب و سفر اطراف جهان روانه شود .
توجه داروین در استرالیا به نحوه تأثیر مواد غذایی موجود بر جمعیت انسانی و جانوری جلب شد . وی در میان
جانورانی نظیر «پلاتی پوس» که در استرالیا زندگی می کند با جانوران نقاط دیگر جهان تفاوتهای فاحشی دید . مطالعه
تپه های مرجانی نواحی مختلف استرالیا ، مصالح تک نگاری درباره ساختار تپه های مرجانی و جزایر مرجانی نعلی
شکل را فراهم آورد .
داروین ملاحظه کرد که بر اساس نظرات لایل در کتاب «اصول زمین شناسی» در گذشته تغییرات مهمی در زمین
روی داده است و عوامل ایجاد کننده این تغییرات همان عواملی هستند که امروز هم در کارند . این کتاب به داروین
کمک کرد تا مقاطع تاریخی زمین را به خوبی بشناسد .

 

                                                                                                                        ادامه دارد ...

 


کوتاه از داروین (2)

...

عزیمت از پلیموت
پس از چند بار مشق عزیمت سرانجام بیگل در دسامبر 1831 به دریا روانه شد .

جزایر گرمسیر امریکای جنوبی
داروین با رسیدن به اولین جزیره گرمسیری یعنی جزیره «سن یاگو» با اشتیاق ولی بدون تمیز به مشاهده و جمع آوری
هر چیزی که به نظرش مهم می رسید مشغول شد . بر زمین شناسی تأکید داشت و نمی توانست ذخیره عظیم نمونه های
جانورشناسی دریایی را نادیده بگیرد ، ولی حوزه های دیگر مشاهده و مطالعه را نادیده گرفت . در اثری که بعدا با
عنوان «مشاهدات زمین شناختی –
Geological Observation» منتشر شد ، چگونگی تشکیل سنگها و پیدایش
جزایر آتشفشانی را توضیح می دهد .
در تمام مدت باقی مانده سفر تا آنجا که بیماری اجازه می داد کار می کرد و اوقات خود را صرف جمع آوری نمونه و
یادداشت برداری می کرد . او توری به پشت کشتی قرار داد و نمونه های جالبی از موجودات دریایی بدست آورد اما
این کار خدمه کشتی را که سعی داشتند عرشه را همواره تمیز نگه دارند ناراحت می کرد . در همین ایام بود که دریافت
که آنچه در میان دریانوردان به نام «غبار دریا» موسوم است در واقع موجودات ریز آبزی هستند که باد آنها را به
اطراف می پراکند . روز 17 فوریه 1832 بیگل از خط استوا گذشت و در آخرین روز ماه در «باهیا» واقع در برزیل
پهلو گرفت . در اینجا چارلز هم بر اساس منابع و هم به صورت آزاد در طول ساحل به مشاهده و جمع آوری نمونه
پرداخت . در آغاز ورود بر سر پاسپورت مقداری درگیر شد ولی سرانجام اجازه اکتشاف گرفت . در اینجا وی به
مشاهده مورچه های بالدار و عنکبوت های عظیم توفیق یافت و توانست یک خفاش خون آشام را در حال مکیدن خون یک
بز تماشا کند . جانوران عجیب و غریب امریکای جنوبی و سنگواره های متعدد را تماشا کرد و در این تفکر غرقه شد
که آیا هرگز درختی به آن بزرگی وجود داشته است که بتواند سنگینی وزن یک تنبل عظیم الجثه را تحمل کند .
بیگل سفر خود را به پاتاگونی ادامه داد و در آنجا داروین به «ژنرال روزاس» پیوست که برای سرکوب شورش
بومیان و قلع و قمع آنان می رفت . داروین از دیدن فقر بومیان و خشونت و جنایت سربازان دچار انزجار شد و از
کارآیی بومیان به خصوص در زمینه ردیابی به شگفت آمد . در پاتاگونی چارلز بسیاری از حشرات سمی را مشاهده
کرد و توانست به تماشای گاو بازی و اپرا برود . با دامداران محلی (گوچوها) دشتهای امریکای جنوبی آشنا شد .
داروین شنیده بود که غذای مطلوب گوچوها گوساله نازاده است و هنگامی که غذایی از گوشت یوزپلنگ امریکایی به او
دادند به خیال آنکه گوشت گوساله است ، حالش به هم خورد .
کشتی در دماغه جنوبی امریکا پهلو گرفت تا سه تن بومی سرزمین آتشفشانها را که در سفر کشتی «ادونچر» با خود
برده بودند پیاده کنند .
سفر به دور دماغه چنان داروین را بیمار کرد که دیگر دیدن هیچ چیز و هیچ کس را نمی خواست اما وقوع زلزله ای
در «کن سپ سیون –
Conception» او را از بیماری نجات داد . تماشای زمین شناسی در عمل و دستیابی به
مدارکی که نظریه او را در مورد اهمیت زلزله در پست و بلند ساختن زمین به اثبات می رساند معده او را آرام
ساخت .

 

                                                                                                                           ادامه دارد...

 


کوتاه از داروین (1)

 

                                                                   

             

چارلز رابرت داروین (Charles Robert Darwin – 82-1809) پسر رابرت داروین پزشک اهل «شروزبری»
انگلستان بود . سوزانا وج وود (
Susanah Wedgwood) ، مادر چارلز ، دختر ارشد سرامیک ساز مشهور
«یوشیا وج وود –
Josiah» هنگامی که فرزندش هشت ساله بود بدرود حیات گفت . اراسموس داروین
Erasmus)) پدربزرگ چارلز ، دکتر و نویسنده معروف قرن هجدهم بود . چارلز تحصیلات ابتدایی خود را در یک
مدرسه شبانه روزی که از خانه چندان دور نبود فرا گرفت .
چارلز برای برآوردن خواست پدر در 16 سالگی برای تحصیل طب به «ادینبورو» رفت ، اما این رشته او را ارضاء
نکرد و او پزشکی را «حرفه وحشیانه» خواند و دروس زمین شناسی و جانورشناسی را «بی نهایت کسالت آور»
دانست . اما با این همه درسهای اخیر را قابل تحمل تر از بقیه یافت . در ادینبورو ، داروین از درس مدرسه چندان
بهره ای نبرد اما با مشاهدات شخصی اطلاعات ارزشمندی کسب کرد . وی با ماهیگیران سواحل طرح دوستی ریخت
و گهگاه با آنان به صید صدف می رفت . ساعاتی را که از درس های مدرسه طفره می رفت صرف مشاهده
ساختارهای دریایی می کرد و توانست درباره کرم دریایی کشفیاتی به عمل آورد و آن را برای یک گروه تحصیل کرده
توضیح دهد .او به شکار علاقه داشت و نحوه نگهداری پوست پرندگان را برای مطالعه و مقایسه فرا گرفت . ایام
تعطیل را در ویلز شمالی با خانواده دایی خود به گردش و تیراندازی می گذراند .
دکتر داروین هنگامی که دید پسرش در مدرسه طب توفیقی ندارد و به یک بی کاره ورزشکار بدل می شود ، به وی
پیشنهاد کرد که دست از تحصیل طب بکشد و کشیش شود . چارلز پذیرفت و در سن 20 سالگی برای مطالعه به مدرسه
حضرت مسیح در کمبریج وارد شد . در این جا هم بار دیگر سرگرم جمع آوری پروانه ، اسب سواری ، شکار پرنده و
خوش گذرانی شد و درس و بحث را فرو گذاشت . در این ایام عالیجناب «جان هنسلو» با داروین آشنا شد و با تفاهم و
ابراز احساسی سخت بر او تأثیر نهاد . دوستی آنها بسیار عمیق شد و تحسین داروین در حق هنسلو رو به افزایش نهاد
و عالیجناب کتابهای چندی را برای مطالعه به او پیشنهاد کرد . کتابی که بیش از همه بر او تأثیر گذاشت کتاب
«روایت سفر به نواحی اعتدال در امریکا طی سالهای 1804-1779-
Personal Narrative of Travels to
the Equinoxial Regions of America During the Years 1779-1804
» اثر «الکساندر هومبولت –
Alexander von Humboldt» (1859-1769) بود . این کتاب ثمرات درخشان یک سفر اکتشافی پنج ساله به
جنوب امریکا را با تفصیلاتی در مورد انتشار گیاهان به نسبت چگونگی خاک ، آب و هوا و عرض جغرافیایی روشن
می ساخت . توزیع آتشفشانها بر حسب شکافهای پوسته زمین هم مورد بحث قرار گرفته بود .
داروین پس از گذراندن آزمونهای دوره لیسانس دو دوره تحصیلی دیگر هم در کمبریج ماند تا کار لازم برای کشیشی را
تکمیل کند و به وسیله هنسلو با «آدام سج» و یک زمین شناس که بعدا با وی به مطالعه زمین شناسی پرداخت آشنا شد .

دعوت به سفر با کشتی بیگل  
در 29 اوت 1831 داروین که به یک سفر علمی زمین شناسی رفته بود دعوت نامه ای از پروفسور هنسلو دریافت
داشت مبنی بر اینکه «رابرت فیتز روی» کاپیتان کشتی همایونی بیگل که از طرف دریا داری به یک مأموریت تحقیقی
5 ساله در اطراف امریکای جنوبی و مناطق دورتر جهان می رود نیاز به یک زیست شناس دارد که مجانی به عنوان
طبیعی دان هیأت با آن عزیمت کند . قبلا از خود هنسلو برای این مأموریت دعوت شده بود ، ولی وی نپذیرفته و
داروین را پیشنهاد کرده بود .
بیگل در 1831 برای سفر امریکای جنوبی و دور دنیا از بریتانیای کبیر عزیمت کرد . سرنشینان این کشتی مأموریت
داشتند که کره زمین را دور بزنند و اندازه گیری و نقشه برداری کنند . این هیأت کلا برای هدفهای علمی تشکیل شده
بود به ویژه هدفهایی که به کار دریانوردی بریتانیا می آمد .
ناحیه جغرافیایی مورد نظر عبارت بود از پاتاگونی یا جنوبی ترین قسمت امریکای جنوبی که امروز خاک کشورهای
شیلی و آرژانتین در آن واقع است . در مورد سواحل شیلی و پرو و جزایر اقیانوس های اطلس و آرام هم بایستی
مطالعه می شد .
چارلز در برابر این پیشنهاد احساسات درهم و برهمی داشت و برای بحث درباره آن به نزد خانواده رفت . تمام فامیل
از آغاز با این سفر مخالفت کردند . پدر و خواهرش شرایط پست زندگی ، وضع اقلیم های نا مسکون و همراهان
وحشی را یادآور شدند و به خصوص نگران تأثیرآتی این تجربه بر موقعیت روحانی داروین بودند . چارلز خود مردد
بود ولی میل به استقبال از حوادث خطیر ، او را به پذیرش پیشنهاد بر می انگیخت ، اما نزدیک بود به علت مخالفت
پدر کوتاه بیاید که «جورج وود» دایی وی از او خواست که پیشنهاد را بپذیرد . این دو با هم نزد پدر چارلز رفتند و او
هم به علت پذیرشی که از «جوزف وج وود» داشت با خواست آنها توافق کرد . جوزف عقیده داشت که این سفر ممکن
است برای چارلز که اینک نسبت به انتخاب شغل و مطالعه درس بی تفاوت است انگیزه ای شود و سود این گونه
مأموریت ها به علت ضرورت اقدام و پذیرش مسئولیتهای شخصی بیش از زیان آنها خواهد بود .
تصمیم گرفته شد و چارلز می باید طی مدت کوتاهی خود را برای عزیمت آماده کند . چند پیراهن و دم پایی ، چند کتاب
زبان اسپانیولی ، دو تپانچه ، یک تفنگ و یک میکروسکوپ خرید و همه را در خورجینی نهاد و به سوی پلیموت که
کشتی در آنجا آماده می شد روانه گشت . چارلز با همین توشه اندک به اضافه چند کتاب دیگر منجمله جلد اول کتاب
«اصول زمین شناسی لایل –
Lyell"s Principles of Geology» (1830) و اشعار میلتون و کتاب مقدس به
زبان یونانی خود را برای آن سفر طولانی آماده می دید . وی هنگام توقف در پلیموت و انتظار پایان آمادگی کشتی در
رؤیای جهانی که در کتاب هومبولت تصویری از آن دیده بود غرقه می شد .
بنا بر روایت داروین ، بیگل یک کشتی محکم 242 تنی بود که به وسیله بادبانهای محکم مجهز شده و دو قایق صید
نهنگ را حمل می کرد . از آن نوع کشتی ها بود که به علت آمادگی مدام برای غرق شدن «تابوت» خوانده می شد .
جمعا در حدود 76 نفر برای سفر ثبت نام کرده بودند که در میان آنها خدمه ، دریانورد ، متخصص و هنرمند دیده می
شد . فیتز روی فرمانده کشتی تنها چهار سال از داروین بزرگتر بود ولی آمادگی کافی برای دریانوردی و فرماندهی
داشت . وی قبلا با کشتی «ادونچر» به امریکای جنوبی سفر کرده بود و در پایین ترین دماغه این قاره سه تن بومی را
به کشتی سوار کرده بود تا با آموزش زبان و رسوم انگلیسی آنها را در سفرهای بعدی به عنوان مترجم همراه ببرد .
این سه تن هم در لیست مسافران کشتی بودند .

 

                                                                                                                                                        ادامه دارد 000